برهنگی جنگ

Boderyar

منبع: / روزنامه / همشهری ۱۳۸۳/۰۳/۱۷
به نقل از: لیبراسیون
نویسنده : ژان بودریار

انفجار مرکز تجارت جهانی همان شوک ابر قدرت جهان و تحقیری است که از خارج در معرض آن قرارگرفت.با مطرح شدن عکس های

زندان های بغداد، بدتر از آن رخ داد. این تحقیر- گرچه به شکل نمادین – کشنده نیز هست و ابرقدرت جهان، خود و آمریکاییان را با آن کیفر داده است. این همان شوک ننگ و بی وجدانی است. لذا میان این دو رویداد ارتباط وجود دارد.
این دو رویداد، واکنش سختی را در همه گیتی برانگیخته است: در حالت نخست، احساس وحشت و در حالت دوم احساس تحقیر.
در ۱۱ سپتامبر، تصویرهای محرک احساسات از یک حادثه سترگ و در دومی تصویرهای تحقیرآمیز از چیزی متضاد با مفهوم حادثه نخست وجود داشت. حادثه ای میان تهی و بی شرمانه، تحقیر وحشیانه و مبتذل، آن هم نه فقط برای قربانیان، بلکه برای نویسندگان آماتور نمایشنامه خشونت که به شکلی کمیک ارائه شد. اما تلخ تر آن که مسئله در اینجا مربوط به چهره طنزآمیز خشونت و چهره مسخره خود جنگ است. برهنگی اسیران، شکل نهایی حقارت جنگی را به خود گرفته است که نمی تواند فقط یک جنگ باشد، یعنی این که به سادگی آدم بکشی، جنگی که با نمایش واقعی و پست و کودکانه و با بیان نومیدانه از قدرت، خود را می فرساید.
این مناظر، تعبیر ابرقدرتی هستند که پس از اوج یابی، نمی داند با خود چه می کند. این قدرت، چون دشمن معقولی ندارد، بی هدف و بی مقصد است و مطلقاً در موقعیتی نیست که کسی قادر به مجازاتش باشد. این قدرت نمی تواند کاری بدون تحقیر انجام دهد و می دانیم خشونتی که می توانیم برای دیگران پدید آوریم، چیزی جز بیان آن چه که می توانیم برای خودمان به وجود آوریم نیست. لذا این قدرت فقط می تواند خود را خوار و تحقیر کند و با نوعی از توحش منحرف، از خود تبرئه جوید. ننگ و رسوایی، دو عارضه نهایی ابرقدرتی هستند که نمی داند با خود چه می کند.
یازده سپتامبر، برای همه کسانی که نمی دانستند با این قدرت جهانی چه کنند و قادر به تحملش نبودند. در حالت بدرفتار یی که عراقیان در معرض آن قرارگرفتند، بدتر از آن رخ داد. این همان قدرت است که نمی داند با خود چه می کند و قادر به تحمل خود نیست، مگر این که به شکلی غیرانسانی به تمسخر خود بپردازند.
این چهره برای ایالات متحده آمریکا کشنده است، درست نظیر منظره ای که مرکز تجارت جهانی را در حال شعله ور شدن نشان می دهد. با این همه، آمریکا به تنهایی در موضع اتهام نیست و تحمیل مسئولیت به آمریکاییان بیهوده است، زیرا ماشین اهریمنی به خودی خود به رفتارهای انتحاری دست می یازد. در واقع، نیروی آمریکاییان ازخود آمریکایی ها فراتر رفته است. آنان دیگر مالک ابزارهای مهار آن نیستند و ما غریبان بخش جذاب این قدرت هستیم. این تصویرها همه غرب را بی وجدان نشان می دهد. همه غرب در قهقهه های سادیستی سربازان آمریکایی نهفته است، همان طور که همه غرب در پشت ساختن دیوار اسرائیلی قرار دارد. حقیقت این تصویرها در این امر نهفته است و معانی زیر را با خود دارد: بی رحمی ابرقدرت جهانی که خود را به شکلی برهنه نشان می دهد ودیگران را تحقیر می کند. این، حقیقت و نه صداقت است.
براین اساس، شناخت این که تصویرهای یاد شده، صحیح یا تقلبی باشد، بیهوده است. ما اکنون و همیشه درباره این تصویرها با تردید روبه رو می شویم. تنها تأثیر این تصویرهاست که آنها را به بخش جدایی ناپذیر جنگ تبدیل می کند. دیگر حتی نیازی به روزنامه نگاران «تحت محاصره سخت» نیست. این خود نظامیان اند که به برکت تکنیک دیجیتال در تصویرها ظاهر می شوند و البته با جنگ در آمیخته اند. آنها دیگر نمایانگر جنگ نیستند و هیچ اشاره یا فاصله یا احساس یا هیچ گونه حکمی آنان را در بر نمی گیرند. تصویرها دیگر مسئله ای نیستند که در چارچوب عرضه یا اطلاعات – به معنای واقعی کلمه – قرار گیرند، لذا این پرسش مطرح می شود که آیا باید تولید یا بازتولید یا پخششان کرد یا این که مانع آنها شد. حتی پرسش اساسی درباره این که درست اند یا تقلبی، مسئله ای است که ربطی به موضوع ندارد.
برای این که تصویرها، اطلاعات واقعی باشند باید مغایر با جنگ باشند، در حالی که آنها، امروزه به میزان خود جنگ، واقعی شده اند و در نهایت، خشونت ویژه آنها به خشونت ویژه جنگ افزوده می شود. از سوی دیگر، این تصویرها به حکم وجود خویش و به حکم قاعده امروز جهانی که می گوید همه چیز مرئی شده است، به طور اساسی برهنه هستند و در نتیجه به خودی خود با سیمای برهنه جنگ آمیخته می شوند.
اینجا و در همه رویدادها و به ویژه در رویداد اخیر عراق، عدالت با تصویر همراه است. کسی که در مورد تصویر شرط بندی می کند، خود توسط تصویر نابود می شود. آیا خواهان حاکمیت به واسطه تصویر هستید؟ پس به واسطه آن چه این تصویر با خود خواهد آورد نابود خواهید شد. آمریکاییان، تجربه تلخی را پدید آورده و پدید خواهند آورد. آنان، این کار را با همه بهانه های «دموکراسی» و از جیب شکل نومیدانه ای از شفافیت انجام می دهند که به شکل نومیدانه ای از قدرت نظامی باز می گردد. رسوایی واقعی در شکنجه یا خیانت کسانی که از آن اطلاع داشتند و چیزی نگفتند (یا کسانی که آن را افشا کردند؟) نبود. به هر حال، نظرها به واسطه شفافیت از کل خشونت واقعی منحرف شد و دموکراسی با افشای علل آن، راه خود را برای جبران فضیلت خویش بازمی یابد. اما از اینها گذشته، راز این سناریوهای پست چیست؟ این تصویرها بار دیگر از ورای همه تحولات سیاسی و استراتژیک به خواری یازده سپتامبر پاسخ می دهند و می خواهند با خواری زشت تر از مرگ، پاسخ دهند. اگر از ریختن آب جوش «بر روی زندانیان» که اساساً شکلی از اشکال سربریدن است (و بریدن ابهام آمیز سر آمریکایی با آن همخوان است) و نیز اگر از مساله روی هم انداختن زندانیان و سگ ها بگذریم، اجبار هر فرد به عریان شدن، در حد خود یک تجاوز است. همچنین ما سربازانی را مشاهده کردیم که چند عراقی برهنه و زنجیر به دست را از میان روستایی می بردند و طبق گفته پاتریک دیکارک، در روایت «الله اکبر» فرانک نماینده «سیا» یک عرب را مجبور به لخت شدن و پوشیدن جامه های داخلی زنانه و زدن بیگودی می کند و سرانجام او را وادار می سازد تا با یک خوک، لواط کند. وی این کار را همراه با گرفتن عکس هایی انجام داد که بعداً آنها را به اهالی روستا و همه نزدیکان خود نشان داد. بدینسان دیگری به شکلی نمادین نابود می شود. لذا می بینیم که هدف جنگ، کشتن یا سود بردن نیست بلکه نابودی دشمن (طبق گفته کانیستی) و زایل کردن نور از آسمان است.
در واقع ما از این مردم می خواهیم چه چیزی را کشف کنند و چه رازی را مایلیم از آنها بیرون بکشیم؟ به راستی اینان به اتکای چه نامی و به برکت چه چیزی از مرگ نمی هراسند. در اینجا شگفتی ژرف و انتقام از کسانی نهفته است که هراسی ندارند با چه عنوانی آنان را به چیزی بدتر از مرگ گرفتار کنیم. گستاخی اساسی و اهانت برهنگی، پیوسته،مشکل خود شفافیت است. قصد از برکشیدن حجاب زنان و تحقیر مردان آن است که برهنه تر و مبتذل تر به نظر آیند. کل این نمایش کمدی – که اوج دنائت جنگ تا حد تقلید خنده آور است- در همین تصویر بسیار آزار دهنده است. اینها برای زندانی یی که در معرض تهدید قتل با جریان برق است، قابلیت انعکاس بیشتری دارد؛ زندانی یی که جامه ای به تنش کرده اند که از سرتا انگشتان پایش می رسد. تو گویی یکی از افراد «کوکلوکس کلان» است که توسط همگنانش شکنجه می شود. این در واقع ایالات متحده آمریکاست که خود را با جریان برق می کشد.

 

Latest News

کشمکش ترک و فارس در ایران


قالت لي الشجرة: هنا مرغنا أنف الجيش الفارسي في الوحل


جلوه هاى زشت و زيبا در قيام مردم


پیام من به ملت کورد در تلویزیون کورد کانال


با اين شعار مسموم برخورد كنيم: ما آریایی هستيم عرب نمى پرستيم


Facebook

Twitter

Flickr