نامگذاري در ميان مردم عرب خوزستان

يوسف عزيزي بني طرف

 ( این مقاله نخستین بار در سال 78 ش درهفته نامه “اهواز” چاپ اهواز، منتشر شد. ضمناAhwazi boy به جای خوزستان، نام های اقلیم اهواز، احواز یا عزبستان نیز در این مورد به کار می رود)

 نامگذاري در ميان هر قوم وملتي بيانگر روحيات آن قوم است كه ريشه در اساطير وتاريخ دارد. از اين رو بررسي نام هاي گوناگون يك قوم كمك بزرگي به روانشناسي آن قوم مي كند.

نامگذاري در ميان مردم عرب خوزستان را مي توان به دو عرصه شهر وروستا تقسيم كرد. البته تقسيم بندي هاي فرعي ديگري نيز وجود دارد همانند نامگذاري نسل پيشين ونسل كنوني يا نامگذاري در پيش از انقلاب وپس ازانقلاب.

بسياري از نام ها همانند نام پيامبر وامامان ووابستگان آنان كه عربي است وحتى نام هاي عربي ديگر همچون حميده ومنصوره ونادره ومنصورو ناصر وشجاع ونظاير آنها نه تنها در ميان اعراب وساير اقوام ايراني مشترك است بلكه اين نام ها اكنون جنبه جهان گستر پيدا كرده است. لذا ما در اين بررسي ها به نام هاي فوق يا مشابه آنها كه مشترك است وبه علت مسلمان بودن وشيعه بودن در ميان اعراب خوزستان رواج بسيار دارد نمي پردازيم و ساير موارد را بررسي مي كنيم.

نام هاي شهري

معمولا مردم عرب ساكن شهرهاي بزرگ مانند خرمشهر(محمره)، آبادان واهواز از نام هاي زيبا وتاريخي استفاده مي كنند واين امر ناشي از پيشرفت شهرنشيني در اين مناطق وپيوندهاي گسترده خويشاوندي تجاري با مناطق وكشورهاي همجوار است. در اين شهرها به عنوان نمونه به نام هاي زير برمي خوريم كه گستردگي بسيار دارند:

طارق : برگرفته از نام سردار بزرگ عرب و اسلام طارق بن زياد

خالد : خالد بن وليد سردار بزرگ عرب و اسلام وليد : پدر خالد.

مكي: اهل مكه ( كه اغلب براي تيمن مي گذارند).

نزار : نام يكي از نياكان عرب.

فيصل : داور، ميانجيگر ونيز نام چند پادشاه عرب.

كوثر : واژه اي است قرآني كه در ميان عرب ها- برخلاف غير عرب ها-  نام پسر است نه دختر.

جمال : زيبايي ، كه پس از مبارزات ضد استعماري جمال عبدالناصر كاربرد بيشتري پيدا كرد.

حنان( بدون تشديد ) : مهرباني واغلب براي دختر به كار مي رود.

عواطف : نام دختر كه به فارسي همان معنا را مي دهد.

فواكه : ثمر، ميوه، نام دختر است.

سليمه : مؤنث سليم ونام دختر است.

صبريه، جواهر، خيريه، فوزيه و حمديه، كه همگي نام دختر است.

نام هاي روستايي

در روستا نامگذاري افراد با شهرها تفاوت دارد. در اينجا نام ها، ابتدايي تر،طبيعي تراست و حتا برخي از آنها ريشه در پيش از اسلام دارد؛ همانند نام هاي مردانه اي چون: زامل ( همراه )، مهلهل ( ژنده )، شنيشل ( يكي از نام هاي شير) ، دعيّر ( مصغر دعر ) وبه معناي خط شكن ومهاجم ، لفته ( نيم نگاه )، حنتوش، جاسم، مطنش، شنته، درچال، شنان وغضبان. يا نام زناني چون عفراء، ونسه، بلقيس، شطيبه ( شاخه گياه اعم از ريحان و…).

هرچه به سوي حاشيه هورالعظيم و روستاهاي دورافتاده عرب نشين غرب استان برويم اين نام ها با نام هاي طبيعت يكي مي شود. اين حالت نشانگر گرايش هاي ناتوراليستي يا طبيعت گراي ” معدان ” يعني روستانشينان پيرامون باتلاق هاي هورالحويزه وهورالعظيم است همانند : نيمه ( نجمه در عربي فصيح ) به معناي ستاره، حمريه، بنيّه، زوريه، حريّه و صبوره كه همگي از نام هاي ماهيان است وبراي زنان به كار مي رود. حلاوه ( حلوا ) و جيگاره ( سيگار) نيز از نام هاي زنان است.

“گطان” و” شبوط”-  كه هردو نام ماهي كرخه و كارون اند- براي مردان به كار مي روند. ” زرزور” به معناي گنجشك، ” حمامه ” به معناي كبوترو ” زيطه” و ” باشه ” كه هردو نام نوعي پرنده اند در نامگذاري افراد كاربرد دارند. ” زرزور” و ” زيطه ” براي مردان و ” باشه” و “حمامه” براي زنان. البته نام “كفتر” يا ( كبوتر ) در ميان فارس ها نيز معمول است.

در اين مناطق به نام هايي همچون فنيان ” فنجان به عربي فصيح ” و بشقاب و گاطع يا ” قاطع ” و “چيچان” و “مچمان” و غبيش ( مصغر غباش به معناي سحرخيز) و” بزون” يعني گربه نيز برمي خوريم كه همگي نام هاي مردانه است.

نام هاي يادشده به تدريج از مناطق روستايي نيزرخت برمي بندد وجاي آنها را نام هاي جديد وزيباي عربي مي گيرد كه مردم از نامنامه ها، كتاب ها، راديوها وتلويزيون ها مي گيرند.

بايد گفت كه اين نام ها منحصرا خاص مناطق روستايي و دورافتاده نيست بلكه به ندرت در شهرستان هاي دشت –آزادگان (خفاجيه) و اهواز وديگر شهرها نيز يافت مي شوند.

نامگذاري نسل پيشين ونسل جديد

اگر نسل هاي پيشين مردم عرب خوزستان از نام هاي مردانه اي مانند خزعل، مزعل، عاصي، شنان، شرهان، حنش، صدام، جاسم، مطرود، عبود، عبدالزهرا و عبدالسيد يا از نام هاي زنانه اي همانند ” زوريه “، ” شعري “، ” شربت”، ” حوطه “،” جاسميه “،” قسيمه” ، “حنيشه”، ” فييره” استفاده مي كردند اكنون به نام هايي مثل “افنان”،” عدنان” ” وجدان”، ” نجم”، ” قيس”، “غسان” ،” قصي” و ” ميساء”، ” شيماء”، ” لمياء”، “حلي”، “حنان” و ” نجلاء” ونظاير آن روي آورده اند كه قشنگ تر و مدرن تر هستند.

متأسفانه اداره آمار شهرهاي خوزستان مشكلاتي را در اين زمينه براي مردم فراهم مي آورند و آنان را مجبور به نام  گذاري هايي مي كنند كه با زندگي قومي آنان بيگانه است. مثلا دوستي تعريف مي كرد كه قصد داشت نام مادر مرحومش ” ونسه “- به معناي لحظه شادي- را برروي دخترش بگذارد، اما مأمور ثبت احوال فهرستي از نام هاي ارسالي از مركز رابه او نشان داده بود كه مي بايست نام نوزاد دخترش را از ميان آنها انتخاب كند. دوست ما مي گفت كه نام ها اغلب از نوع نام هاي غير مذهبي فارسي ناب نظير ” پريسا” ،” پريچهر” ، ” شيوا” ، ” گلرخسار” ونظاير آن بود كه همسرم حتا قادر به تلفظشان نبود وبا فرهنگ مردم عرب ما نمي خورند.

بي گمان اداره ثبت احوال بايد از كاربرد نام هاي بدمعنا نظير ” چلّوب” ،” يحش” و” زباله ” جلوگيري كند اما ممانعت از نام هايي همچون ” ميساء ” به معناي رعنا يا ” اسمهان ” يا ” لؤي” يا ” قصي” – از اجداد پيامبر- يا ديگر واژه ها ونام هاي زيباي عربي ومحلي، محروم كردن مردم از ابتدايي ترين حق طبيعي آنان است. ناگفته پيداست كه اكثر نام هاي كنوني ايراني يا نام هاي امامان و پيشوايان دين ومذهب ما هستند كه ريشه عربي دارند همانند محمد، علي، حسن، حسين، زينب، زهرا يا ديگر نام هاي عربي نظير سعيده، مليحه، صفيه.

لذا محروم كردن مردم عرب خوزستان از كاربرد نام هاي جديد عربي به نوعي محروم كردن ساير مردم ايران است، چون به هر حال اين ناه ها همچون قرون گذشته به تدريج درميان سايرمردم ايران رواج خواهد يافت وبر غناي نامنامه هاي مردم ايران خواهد افزود.

نام هاي فارسي درميان اعراب خوزستان

اعراب خوزستان به ندرت نام هاي ناب فارسي غيراسلامي مربوط به قبل از اسلام راروي فرزندان خود مي گذارند. شما اگر سرتاسر مناطق عرب نشين خوزستان را بگرديد در ميان آنها به نام هاي كيومرث، كامبيز، سودابه، كورش، مهسا، مهرانگيز، تهمينه يا مستانه و نظاير آن برخورد نخواهيد كرد. اما در دوره رژيم عرب ستيز پهلوي، برخي از اعراب – كه البته بسيار كم بودند- از نام هايي همچون فريدون، هوشنگ، پرويز، مهين وشهين براي فرزندان خود استفاده كردند. در خوزستان يكي از ايرادهايي كه به فيلم ارزشمند ” باشو غريبه كوچك” اثربهرام بيضايي گرفته مي شود استفاده ا ز نام باشو از ” باشيدن ” فارسي براي قهرمان عرب خوزستاني فيلم است واين شايد ناشي از عدم آشنايي كارگردان باجامعه شناسي نام هاي اين منطقه است. وي مي توانست نام حميدو، رزقو، يا همانند آنها را در اين فيلم به كار گيرد.

 پديده ديگري كه در ميان نام هاي اعراب خوزستان وبه ويژه نام هاي خانوادگي ديده مي شود تركيب دو واژه عربي محلي و فارسي است كه البته اغلب واژه هاي عربي ، نام قبيله يا عشيره اي از قبايل وعشاير منطقه است. همانند : طرفي نژاد، جرفي نژاد، پورعباسي، مطورزاده، غيشاوي زاده، لويمي پور، كعبي نژاد ونظايرآن. اين گونه لقب گذاريها – اغلب- مربوط به قبل از انقلاب است. اسنادي كه پس از پيروزي انقلاب از مراكز ساواك خوزستان به دست آمد نشان از بخشنامه هايي مي داد كه آن سازمان جهنمي براي اداره هاي ثبت احوال مي فرستاد و از آنان مي خواست در برابر نام خانوادگي بوميان عرب يكي از پيشوندها يا پسوندهاي پور، نژاد، زاده، ونظاير آن را بگذارند.

تصغير نام

تصغير واژه ها يكي از صيغه هاي صرف زبان عربي است كه از ديرزمان يعني از دوره جاهليت تاكنون در ميان اعراب معمول بوده است.عمده ترين صيغه كوچك نمايي، وزن فعيل است كه تصغير اسامي سه حرفي به شمار مي رود. اما معمول ترين مثال هاي تصغير در زبان عربي خوزي به شكل هاي زيررايج است : اعليوي مصغر علي ، ايويسين مصغر ياسين، اكريم مصغر كريم، الفيته مصغر لفته و ادعيرمصغر دعر. گاهي – حتا-  نام فارسي معمول درميان اعراب خوزستان را تصغير مي كنند همانند اچميق كه مصغرچماق است. نيز حته را به عنوان تصغير نام حاتم به كار مي برند. لذا معمول ترين حالت تصغير در اين جا بروزن افعيل است.

نام ها در حالت تحبيب

اعراب خوزستان گاهي براي تحبيب يا اظهار محبت خود نسبت به فرزند يا هر فرد ديگر، نام آن شخص را درحالت تحبيب به كار مي برند. همانند حمود يا حمودي كه اصولا حالت تحبيبب براي نام هاي حميد يا احمد يا محمد است. نيز حسّون يا حسّان كه حالت تحبيب براي حسن يا حسين است. سلّوم يا سّلومه حالت تحبيب براي نام سليمه است. جمول حالت تحبيب براي جميله است ورزوقي حالت تحبيب رزاق است. قسوم براي قاسم وقسومه براي قسمه ومجوّد براي مجيد و علاوي براي علي است. مهم ترين صيغه تحبيب همانا صيغه فعّول است.

تلفظ ويژه نام ها درقصبه وعبادان

گاهي حرف ” و” رابه پايان اسم شخص مي آورند. البته اين حالت بيشتر در روستاهاي جنوبي آبادان وبه ويژه در قصبه رايج است نظير: حميدو به جاي حميد و شكرو به جاي شاكر و رزقو به جاي رزق وقس عليهذا.

چند نكته ديگر

برخي از نام ها در ميان اعراب خوزستان استفاده مشترك زنانه ومردانه دارد. همانند: لعيبي و رحمه وصباح. بعضي از افراد نسل گذشته به علت مرگ ومير نوزادان وبراي جلوگيري از چشم زخم سعي مي كردند بدترين نام ها را روي فرزندانشان بگذارند تا طبق اعتقادات گذشتگان اين نوزادان زنده بمانند همانند عوي يا (عوج به عربي فصيح )، ايريو يا جرو، اچليب كه همان كليب است وزباله وبعروره ونظاير آن. نام هايي نيز هستند كه زيبا به نظر مي رسند اما اكنون تقريبا مهجور شده اند نظير: زعوري، حليبص وبرناس. كاربرد نام هاي قشنگ براي اعراب سياه پوست از روزگار كهن در ميان اين قوم سابقه داشته است همانند كافور، ياقوت يا لعيبي. ضمنا اندكي نام تركي از دوران عثماني وارد فرهنگ نام هاي اعراب خوزستان شده است همانند : باش آغا.

Latest News

کشمکش ترک و فارس در ایران


قالت لي الشجرة: هنا مرغنا أنف الجيش الفارسي في الوحل


جلوه هاى زشت و زيبا در قيام مردم


پیام من به ملت کورد در تلویزیون کورد کانال


با اين شعار مسموم برخورد كنيم: ما آریایی هستيم عرب نمى پرستيم


Facebook

Twitter

Flickr