عرب ها در ایران چه می خواهند؟

36102617

روز جمعه چهاردهم سپتامبر 2012 سیمناری بین المللی در پارلمان فرانسه در پاریس برگزارشد كه موضوع آن “ایران در بستر قیام هاى بهار عربى”و” مسأله خلق های غیرفارس در ایران” بود. این سمینار به همت پارلمان فرانسه ، انستیتو كرد پاریس و حزب دموكرات كردستان ایران برگزارشد. متن پیش رو سخنرانی یوسف عزیزی بنی طرف در این سمینار است.

 خلق عرب  در جنوب غرب ایران زندگی می  و بین شش تا هشت در صد جمعیت این  را یل می دهد، ریشه های ژرف و ی در این سرزمین دارد  به هزاران سال پیش می رسد. عرب ها در سال 1424  مستقل خودرا به نام  عربستان یل دادند  رهبری آن با آل مشعشع بود. این  از شمال به صحنه و  و از جنوب به احساء و قطیف و از شرق به  های یلویه و از غرب به  و بصره وعماره منتهی می شد. از  1424 تا هشتاد سال این  به پایتختی حویزه مستقل بود و سپس با یورش شاه اسماعیل صفوی، عربستان، استقلال اش را از دست داد اما از خود مختاری  برخوردار بود. پس از آن گاه مستقل و گاه  خود مختار بود.

 عربستان یی از چهار  محروسه ایران در دوره صفویه بود  البته شمار این  محروسه در دوره قاجاریه به شش عدد رسید.

 رضا شاه پهلوی در سال 1925 شیخ خزعل آخرین  عرب در عربستان ایران را سرنگون  و نام آن را به خوزستان تبدیل . پس از آن و طی هشت دهه گذشته، نام  های طبیعی، شهرها، روستاها، محله ها و خیابان ها را تغییر دادند و در دهه های گذشته ما را حتی از نامگذاری نوزادان مان به نام های عربی غیر مذهبی هم ممنوع  اند. رژیم های پهلوی و جمهوری اسلامی از هیچ ی برای تغییر بافت جمعیت استان به زیان بومیان عرب دریغ  اند. مردم عرب از همان سال 1925، یت سیاسی خود را از دست دادند. این تاریخ، سرآغاز ستم ملی علیه مردم عرب است. این ستم مجموعه ای از تبعیض های نژادی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و زبانی علیه مردم عرب است. مردمی   به خلق عرب اهواز معروف اند و در  استان خوزستان و نیز در استان های همسایه زندگی می .

 زبان این مردم عربی است و مذهب شان شیعه و دارای فرهنگ،  و موسیقی خاص خود اند  با سایر خلق های ایران تفاوت دارد.

 از همان روزهای اول برافتادن آخرین  عرب منطقه، عصیان و شورش عرب ها آغاز شد. این مبارزات  اساسا علیه رژیم پهلوی و برنامه های ضد عربی اش بود تا دهه پنجاه،  و شمایل عشایری داشت. از دهه پنجاه به این سو، رهبری جنبش خلق عرب در اختیار عناصر شهرنشین قرار می گیرد. در سال 1958 “جبهة تحریر عربستان” یا جبهه آزادیبخش عربستان در شهرهای عبادان، محمره (خرمشهر) و اهواز یل شد  هدف آن استقلال اقلیم عربستان بود. رهبری این جبهه را یته ای به نام “اللجنة القومیة العلیا” به عهده داشت.

در سال 1963 سه تن از رهبران آن در داد گاه های نظامی تهران  و در سال 1964 در اهواز اعدام شدند. تغییر رهبری و بدنه جنبش خلق عرب از عشایری به شهری، نشانگر تحول در بافت  اجتماعی و طبقاتی جامعه عرب در ایران بود. فراموش یم  این منطقه به علت  نفت در اوایل قرن بیستم نسبت به بسیاری از مناطق ایران، منطقه ای صنعتی به شمار می رود.

در دهه هفتاد قرن گذشته با گسترش طبقه متوسط و اختلاط بیش از پیش عرب ها در جامعه ایران و نیز زیر تاثیر جنبش های چپگرا، برخی از گروه های مبارز عرب، موضوع استقلال خواهی را  گذاشتند و خواهان راه حل مساله ملی در چارچوب ایران شدند.

 مردم عرب بر خلاف انقلاب مشروطیت در اوایل قرن بیستم –  نقش شان غیر مستقیم بود – در انقلاب فوریه 1979 به  مستقیم   و ده ها شهید دادند. نقش رهبر معنوی خلق عرب یعنی آیت الله شیخ محمد طاهر آل شبیر خاقانی در آن انقلاب از همگان برجسته تر بود.

 ایشان در ماه مه 1979 ی هیات سی و سه نفره را برای  با رهبران انقلاب و  موقت به تهران اعزام . این هیات –  نگارنده سخنگوی آن بودم – از میان همه لایه های اجتماعی و از همه شهرهای عربستان ایران بود.

سند تاریخی زیرحاوی مطالبات خلق عرب در سی وسه سال پیش است. این سند گویای  خلق ما نسبت به ستم ملی در دوران پهلوی است.

مطالبات خلق عرب در مقطع انقلاب فوریه 1979

(ارايه شده به دولت موقت در می 1979)

نخست وزیر محترم آقای مهندس مهدی بازرگان

هیئت نمایندگی خلق عرب مسلمان ایران  خواسته هایی را  همه طبقات خلق عرب در تظاهرات و راه پیمایی عظیم خود در شهرها و روستاها آنها را تایید نموده به هیئت دولت تقدیم می نماید. این خواسته ها مورد تایید حضرت آیت آلله العظمی شیخ محمد طاهر آل شبیر خاقانی نیز واقع شده و شامل حقوق مشروع خلق عرب ایران و حق داشتن خودمختاری در محدوده جمهوری اسلامی با حفظ تمامیت ارضی ایران می باشد. خلق ما ید می نماید  امور مربوط به ارتش در دفاع از مرزهای  برنامه های اقتصادی دراز مدت، سیاست خارجی، پول و عقد قراردادهای بین المللی از وظایف و اختیارات  ی است. خلق ما هرگونه توطئه تجزیه طلبی و جدائی خواهانه را در سراسر ایران  می نماید. هم چنین امپریالیسم- صهیونیسم، نژاد پرستی و ارتجاع را   از سیاست عدم تعهد پشتیبانی، پیمان ها و قراردادهای استعماری را  به استقلال ملی ایران زیان برساند، مردود می شمارد.

خلق ما منطقه ای از خوزستان را  نام تاریخی آن عربستان می باشد و از نظر جغرافیائی در برگیرنده خلق ماست به عنوان منطقه خود مختار می شناسد. اساسی ترین خواسته های خلق عرب ایران به  شرح زیر است:

اعتراف به ملیت خلق عرب ایران و درج آن در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران.

یل مجلس محلی در منطقه خود مختار  مسئولیت قانونگذاری محلی و نظارت بر اجرای قوانین را دارا باشد، و  خلق عرب ایران در مجلس مؤسسان و مجلس شورای ملی و نیز  در هیئت وزیران (دولت ی) به نسبت جمعیت آن.

یل دادگاه های عربی جهت حل  خلق عرب ایران مطابق با قوانین جمهوری اسلامی.

زبان عربی زبان رسمی منطقه خودمختار باشد، با ید به این  زبان فارسی زبان رسمی سراسرایران است .

5- آموزش زبان عربی در مدارس ابتدایی و نیز آموزش زبان فارسی در منطقه خودمختار محفوظ خواهد بود.

6- تأسیس دانشگاه به زبان عربی در منطقه  پاسخگوی نیازهای خلق عرب ایران باشد. ایجاد مدارس و آموزشگاه ها در تمام شهرها و روستاها و نیز توجه لازم برای استفاده از بورس های خارج از  جهت اعزام جوانان خلق عرب ایران.

7- آزادی بیان، انتشار و چاپ  و روزنامه و ایجاد برنامه های رادیویی و تلویزیونی به زبان عربی و مستقل از برنامه  سرتاسری. در این زمینه وجود سانسور  به هر  و صورت مردود است.

8- اولویت استخدام در بخش دولتی و خصوصی با خلق عرب ایران، در مرحله بعد با دیگر اقلیت های ملی متولد و  در منطقه خودمختار می باشد.

9- تخصیص مقدار ی از درآمد نفت برای آبادانی منطقه و یی صنعت و ی آن.

10. نامگذاری شهرها و روستاها، محله ها و خود منطقه به نام های تاریخی عربی آنها  رژیم فاشیستی پهلوی آنها را تغییر داده است.

11-  فرزندان خلق عرب در ارتش و نیروهای انتظامی محلی در چهارچوب منطقه خود مختار و  ارتقاء آنان به مناصب و مقام های عالی نظامی  از دستیبابی به آنها محروم بوده اند.

12- تجدید نظر در تقسیم اراضی دهقانان طبق قوانین جمهوری اسلامی، با رعایت اصل زمین از آن ی است  آن را می .

در خاتمه از دولت آقای بازرگان انتظار داریم  در رابطه با حل مسائل خلق عرب ایران از  و سازش با عناصر مرتجع و فرصت طلب خود داری نماید.

هیئت نمایندگان خلق عرب مسلمان ایران

تاریخ  3/2/1358شمسی

  خیزش های بعد از انقلاب

خلق عرب جزو نخستین  خلق های ایران است  پس از انقلاب در معرض  شدید یت جدید قرار گرفت. در 31 ژوئن 1979 (نهم خرداد 1358) نیروی دریایی به  فرماندهی تیمسار دریادار احمد مدنی، استاندار وقت “خوزستان” به  عناصر مسلح و نقاب دار  فرهنگی – نظامی وابسته به دولت، به همه  های فرهنگی و مدنی و سازمان های سیاسی خلق عرب در محمره (خرمشهر)، اهواز و دیگر شهرهای استان یورش بردند. بنا به گزارش برخی احزاب اپوزیسیون ایرانی، در این یورش و نیز در حمله به تظاهرات مسالمت آمیز مردم محمره در همان روز، ده ها تن  ومفقود الاثر، و صدها نفر دستگیر  ده ها تن از آنان بعدا اعدام شدند. این امر سر آغاز برخورد قهرآمیز با سایر خلق های ایران بود. احمد مدنی  عضو جبهه ملی ایران بود وهم  نام او در سایت این جبهه در   مصدق قرار دارد، می خواست با  مردم عرب، خود را قهرمان ملی مبارزه با تجزیه طلبان جا بزند و در انتخابات ریاست جمهوری سال 1979 رای ایرانیان را  . بنا به شهادت سند ارایه شده در فوق و نیز در شعارهای تظاهرات مسالمت آمیز مردم عرب، هیچ گونه شعار یا خواسته تجزیه طلبانه ای مطرح نبود وتازه این هم نمی توانست مجوز  مردم عرب باشد.

   در می 1985 (اردیبهشت 1364) مردم عرب در اهواز در  به روزنامه دولتی اطلاعات  آنان را “ی” خطاب  بود، دست به تظاهرات مسالمت آمیز زدند  باز هم توسط نیروهای انتظامی قلع وقمع شد. اما عذرخواهی سید علی خامنه ای – رییس جمهور وقت ایران – در نماز جمعه تهران توانست از گسترش دامنه اعتراضات . در فاصله میان 1980 – 1988  جنگ خانمان برانداز ایران و عراق در جریان بود بیشترین ضربه ها وخرابی ها در این استان رخ داد. طبق آمار بنیاد شهید اهواز، از شانزده هزار شهید جنگ در استان، بیش از دوازده هزار نفرشان عرب بودند. به علت نگاه تنگ نظرانه و راسیستی  تهران هنوز بندر محمره – خرمشهر –  زمانی عروس بنادر ایران بود به طور  بازسازی نشده است و فقر و بیی در این شهر بیداد می . براثر سیاست های رژیم جمهوری اسلامی ایران و ساختن سدهای فراوان، آب رودخانه دز به قم، آب  به دشت های یزد و اصفهان منتقل شده و در آینده نزدی قرار است به  و رفسنجان نیزمنتقل شود تا برای مصارف ی – و نه آب آشامیدنی – استفاده شود. این  به قیمت  تولید محصولات استراتژی ی نظیر  گندم و جو و بیی  عرب در استان شده است تا محصولات غیر استراتژی نظیر  و صیفی جات در اصفهان و یزد رونق بگیرد.

اگر به اینها آلودگی ناشی از جاری شدن فاضلاب  ها و آلودگی هوای اهواز و دیگر شهرهای تابعه را بیافزاییم  ناشی از وزش 110 روز در سال گرد و  و توفان ریز گردهاست، حجم فاجعه زیست محیطی در این استان را  خواهیم . این سد سازی ها به قیمت  آبی و  شدن بخش هایی از باتلاق های استان نظیر هور العظیم و هور دورق شده است. این فاجعه در حالی رخ می دهد  چهار رودخانه پر آب ایران در اقلیم عربستان ایران جاری است. مردم محمره و سایر شهرهای استان مثل عبادان و اهواز مجبورند آب آلوده بیاشامند. بنا به اظهار خود مطبوعات دولتی، آبی  برخی از حاشیه نشینان شهرها و روستاییان عرب می خورند را حتی حیوانات هم نمی توانند بخورند.هم  اهواز آلوده ترین شهر جهان است.

در 15 آوریل 2005 شهرهای اهواز، حمیدیه، معشور (ماهشهر)، حویزه و دیگر شهرها وروستاهای استان، شاهد قیام گسترده مردم عرب بود  طی تاریخ مبارزات معاصر این خلق بی سابقه بوده است. آغاز این قیام، تظاهرات مسالمت آمیزی بود  مردم عرب اهواز در اعتراض به برنامه های دولت انجام دادند. بهانه این قیام، افشای نامه منسوب به محمد علی ابطحی رییس دفتر رییس جمهور سابق محمد خاتمی بود  خواستار تغییر بافت جمعیت استان طی ده سال به زیان عرب ها بود. براثر تیراندازی نیروهای پلیس علیه  عرب حدود پنجاه تن  و صدها نفر دستگیر شدند. من نیز به علت اعتراض به  مردم عرب در آن مقطع دستگیر و زندانی شدم.

 چند ماه بعد در  به این  موجی از خشونت سراسر استان را فراگرفت  شامل انفجار در لوله ها و تاسیسات نفتی و برخی از  ها و ادارات بود. این وضع  تقریبا دو سال طول ید، برخی از مردم بی گناه نیز  شدند.

در سال 2005 دادگاه های انقلاب 15 عرب و در سال 2006 ده عرب را اعدام . سازمان عفو بین الملل تا ژوئیه 2007 حد اقل 28 حالت اعدام را ثبت  است. این اعدام ها در سال های بعد نیز ادامه یافت. به اینها باید مرگ زیر  را نیز افزود. تازه ترین حالت، اعدام چهار فعال سیاسی عرب در اهواز بود  در روز 18 ژوئن 2012 انجام گرفت. سه تن از اینان برادر بودند. دو ماه پیش نیز  اعدام در حق پنج تن از فعالان مدنی فرهنگی و سیاسی عرب اهل شهر خلف آباد صادر شده است. طبق معمول، زندان های سنگین برای سایر فعالان صادر شده  در قیاس با جرم های مشابه در پایتخت، بسی سنگین تر است. طی ی سال ونیم گذشته حد اقل پنج فعال سیاسی عرب در زندان های استان زیر   شده اند.

 از سال 2005  همه ساله مردم عرب سالگرد قیام 15 آوریل را با تجمع و تظاهرات مسالمت آمیز گرامی می دارند. این امر به ویژه در یی دو سال اخیر محسوس تر و وسیع تر بوده است. این امر ناشی از تاثیر بهار عربی بر مبارزات خلق عرب بوده است.

ابعاد ستم ملی علیه خلق عرب و چشم انداز آینده

ستم ملی علیه مردم عرب در عربستان ایران در چهار عرصه تبعیض نژادی، و نابرابری های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی نمود می یابد.

خلق عرب در معرض آماج – تقریبا – همه روزه گفتمان نژاد پرستی در ایران است  ریشه در تاریخ و جغرافیا دارد. در تاریخ معاصر، نخستین هدف ناسیونالیست های افراطی و عرب ستیزان عرب ها بودند. این ادبیات راسیستی از نیمه قرن نوزدهم آغاز و  ادامه دارد. ما این را در آثار و   سیاستمداران، نویسندگان و شاعران پارسی گو می بینیم. از میرزا فتحعلی آخوندزاده و آقاخان ی و محمود افشار بگیرید تا صادق هدایت و پورداوود و اخوان ثالث. این امر راست و چپ نمی شناسد یعنی شما می توانید به اینان، نویسندگان یستی چون بزرگ علوی، باقر مومنی و میرزا آقا ی را هم بیافزایید. به ضرس قاطع می توان گفت  70 درصد اهل قلم و اندیشه در ایران دارای گرایش های نژاد پرستانه ضد عربی هستند. از روزگار رضا شاه پهلوی  عرب ستیزی در ایران جا افتاده و به  فرهنگ در آمده است و ما بازتاب آن را در میان طبقه متوسط و حتی طبقات فرودوست هم می بینیم. این امر، مساله خلق عرب را نسبت به سایر خلق های غیرفارس پیچیده تر و حل آن را بغرنج تر می سازد.

نابرابری سیاسی و تبعیض های ناشی از آن، هنگامی آغاز شد  مردم عرب، یت ملی خود را از دست دادند. یعنی از وقتی  رضا شاه به اقلیم عربستان ایران  ید و شیخ خزعل  خود مختار عرب این اقلیم را دست بسته به تهران تبعید و در آن جا به قتل رساند. همان گونه  اشاره رفت ایران تا هنگام برقراری  شدیدا  و دیی رضا شاه دارای سیستم  محروسه بود  توسط این شاه شووینیست به  شاهنشاهی ایران بدل شد. سیستم سیاسی پیشاپهلوی، نوعی نظام فدرال سنتی بود و   عربستان در آن سیستم دارای خودمختاری  بود. اختیارات  عربستان ایران در سیستم  محروسه شبیه اختیارات ی  فدرال  عراق بود.  خلق عرب  بیش از هفتاد در صد از جمعیت استان خوزستان (عربستان) را یل می دهد تنها 5 در صد مناصب مهم ی در سطح استاندار، فرماندار و مدی را در اختیار دارد. طی این هشت دهه هیچ گاه ی استاندار عرب – ولو وابسته به رژیم ها – به این سمت گمارده نشده است.

در زمینه نابرابری اقتصادی باید گفت به رغم در آمد نفتی سالانه تقریبا ی میلیون دلاری، یت بومیان عرب استان در فقر سیاه به سر می برند.  فقرعربی در اهواز و آبادان، هسته اقلیت مرفه و غیر عرب این شهر ها را دوره  است. این فقر را روزنامه نگاران غیرعرب در گزارش هایشان در خبرگزاری های مهر و ایسنا، بدتر از فقر موجود در آفریقا دانسته اند. در دیگر شهرها وضع بدتر است و آمارهای دولتی ی از رقم بالای مستمندانی است  در شهرهای محمره (خرمشهر)، حمیدیه، معشور، شوش و خلف آباد از یته امام  دریافت می . و البته این  ها هم در حد بخور نمیری است تا  خانواده ها را –  اغلب پرجمعیت هستند – پر . طبق گفته روزنامه جمهوری اسلامی 90 در صد مردم شهرستان دشت آزادگان (بنی طرف و حویزه) از سوء تغذیه رنج می برند.

 یت طی دو دهه گذشته بیش از 200 هزار  از زمین های روستاییان عرب در دو سوی ساحل  از شوشتر تا محمره – خرمشهر – را غصب  و آنان را حاشیه نشین شهرهای بزرگ  است تا آنان را از زمین نی  و در فارسیزاسیون آنان .

نرخ بیی در شهرهایی مثل محمره و عبادان به شصت تا هفتاد در صد می رسد، در حالی  نسبت بیی در شهر عمدتا غیرعرب نشین دزفول در همان استان خوزستان،  رقمی است.

لذا درآمدهای افسانه ای نفت عمدتا در تهران و چند شهر نورچشمی دیگر خرج می شود.

در زمینه نابرابری فرهنگی باید گفت  دانش آموزان عرب مجبورند از همان سال اول ابتدایی – وگاهی زودتر از آن – زبان فارسی را یاد بگیرند واز آموزش به زبان مادری محروم اند.  به هیچ  اجازه نمی دهند، روزنامه یا مجله عربی برای مردم عرب استان منتشر  وهمه مطبوعات به زبان فارسی منتشر می شود. یعنی سهم 70 درصد جمعیت استان صفر وسهم 30 در صد جمعیت غیر عرب 100 در صد است.

 استان خوزستان (عربستان) از نظر فرهنگی درایران در مرتبه پایین یعنی هجدهم قرار دارد. 33% دانش آموزان عرب در مرحله ابتدایی و 50% در مرحله راهنمایی و 70% در مرحله راهنمایی  تحصل می .

 عرب ها  حدود 70% جمعیت استان را یل می دهند فقط 6.6% ظرفیت دانشگاه شهید چمران اهواز را یل می دهند. و از ده هزار دانشجوی ایرانی فقط 15 نفر عرب هستند در صورتی  باید 600 دانشجوی عرب باشد.

 در عرصه نشر  حدود نیم در صد عربی و 99.5 در صد فارسی است.

در استان ین  فرهنگی در اختیار مردم عرب قرار می گیرد   با پول نفت با  سیاسی و فرهنگی، با زبان، لباس،  مبارزه می شود. نیروهای امنیتی حتی با بازی های محلی عربی هم مبارزه می .

 استان “خوزستان” از نظر توزیع مواد مخدر پس از استان سیستان وبلوچستان و از نظر نسبت بیی پس از  در ایران دوم است.

به علت این نابرابری ها، هم  گرایش های گریز از  نیرومند است. لذا برای رفع این نابرابری ها و تبعیض ها چاره ای   آهنین و تقسیم قدرت و ثروت در سطح ایران نیست. در واقع در ایران توسعه اقتصادی وفرهنگی نامتوازن و به سود  و به زیان پیرامون است. لذا ی واقعی با تبعیض ناسازگار و بدون تحقق حقوق ملیت های غیرفارس  ناپذیراست. نظام واقعی فدرال به طور نسبی، نابرابری های یاد شده را از میان خواهد برد. فدرالیسم باید بر اساس جغرافیایی – اتنیی انجام گیرد. حتی در این زمینه می توان از تجربه تاریخی  محروسه ایران استفاده   زمانی  های عربستان،  آزربایجان، گیلان و خراسان را در بر می گرفت.  البته در نظام نوین فدرال، اقالیم محل  خلق های بلوچ و  نیز باید آورده شوند. ضمنا برای جلوگیری از نژاد پرستی و عرب ستیزی، در قانون اساسی آینده، این دو مقوله باید به طور صریح ممنوع شود.

Latest News

کشمکش ترک و فارس در ایران


قالت لي الشجرة: هنا مرغنا أنف الجيش الفارسي في الوحل


جلوه هاى زشت و زيبا در قيام مردم


پیام من به ملت کورد در تلویزیون کورد کانال


با اين شعار مسموم برخورد كنيم: ما آریایی هستيم عرب نمى پرستيم


Facebook

Twitter

Flickr