سخنرانی یوسف عزیزی بنی طرف در پارلمان ایتالیا

yousef_14164_4187
ایران از شش ملیت Nationalityعمده یل می شود: فارس،   عرب، بلوچ . البته می توان زیر عنوان مردمان یا Peoplesتقسیم بندی دیگری نیز ارایه داد  شامل گروه هایی همچون لرها، گی ها ودیگران بشود.

مساله ملی یا مساله ملیت ها ی پدیده جدید است  زاده روابط نوین اجتماعی و اقتصادی است و عمر آن به ی قرن گذشته باز می گردد. انقلاب مشروطیت را می توان نقطه آغازین فرایند ی خواهی در جامعه ایران به شمار آورد.

در واقع مفهوم ملت ایران،  واژه ای برآمده از آن انقلاب است ی مفهوم اعتباری و مجازی است اما وجود ملیت ها ی مفهوم عینی و واقعی است.

۱۹۷۹ همه خلق های ایران  داشتند. مردمان غیرفارس شرایط ی جامعه ایران پس از انقلاب را برای دستیابی به حقوق ملی خویش مناسب دیدند اما دیری نگذشت  با  خونین یت جدید رو به روشدند. ابتدا عرب ها در ژوئن ۷۹ (۹ خرداد ۵٨) و سپس  ها و  در تابستان همان سال با بیرحمی تمام به  وخون یده شدند و سرانجام در سال ۱۹٨۰ نوبت به  ها رسید.

با پایان جنگ ایران وعراق، ملیت های غیرفارس نفس راحتی یدند و  خود را آغاز . در واقع دوره حضور اصلاح طلبان در یت، دوره ای سودمند وتاریخی برای گسترش آگاهی ملی (قومی) در میان توده های غیر فارس بود. از اواخر دوره خاتمی  ها آغاز و طی دوره ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد سیر صعودی پیدا . برای مثال اقلیم اهواز ( نام رسمی اش استان خوزستان و زمانی نیز عربستان خوانده می شد) گواه ناآرامی هایی بود  دو سه سال طول ید. شمار اعدام ها از میان عرب های اهواز چنین بود: ۱۷۷ نفر در سال ۲۰۰۶ و ۲٨ تن درسال ۲۰۰۷. نیز در سال ۲۰۰۹ بعد از تهران بیشترین اعدام ها در این استان انجام گرفت. در سال ۲۰۰٨ این  مربوط به استان سیستان وبلوچستان بود.

در انقلاب ضد سلطنتی فوریه ۱۹۷۹ همه خلق های ایران  داشتند. مردمان غیرفارس شرایط ی جامعه ایران پس از انقلاب را برای دستیابی به حقوق ملی خویش مناسب دیدند اما دیری نگذشت  با  خونین یت جدید رو به روشدند. ابتدا عرب ها در ژوئن ۷۹ (۹ خرداد ۵٨) و سپس  ها و  در تابستان همان سال با بیرحمی تمام به  وخون یده شدند و سرانجام در سال ۱۹٨۰ نوبت به  ها رسید.

در آوریل ۲۰۰۵ تظاهرات مسالمت آمیز مردم عرب اهواز با آتش ماموران امنیتی و پلیس رو به رو شد  در روزهای بعد به ی انتفاضه (خیزش) سراسری در اغلب شهرهای استان تبدیل شد. در این خیزش ده ها نفر  و صدها تن زخمی وزندانی شدند.

در ژوییه همان سال مردم  به بهانه قتل شوانه قادری به پاخاستند و ده ها نفر در آن خیزش  و زندانی شدند.

در می ۲۰۰۷ تهران و شهرهای استان های  نشین شمال غرب  شاهد تظاهرات واعتراض های آذربایجانی ها نسبت به توهین روزنامه دولتی ایران بود  طی آن شماری  وزخمی وده ها تن دستگیر شدند. مناطق  نشین و بلوچستان نیز گواه ناآرامی هایی بود  با مشت آهنین یت رو برو شد. در واقع جنبش های ملی ی خلق ها در دهه اخیر زودتر از تهران آغاز گردید.  جریان عمده این جنبش، مسالمت آمیز واز  های مسلحانه درون این خلق ها متمایز است.

من در اینجا نیازی نمی بینم به چگونگی  گیری جنبش ی خواهی ی اشاره ای . اما برنامه دو نامزد ریاست جمهوری در خرداد ٨٨ (ژوئن ۲۰۰۹)، نگاه اصلاح طلبان را به مساله ملی نشان می دهد. البته این برنامه ها پیش از انتخابات ریاست جمهوری مطرح شد و تاثیر گفتمان معاصر ملیت های غیرفارس بر آنها به وضوح قابل مشاهده است. بی گمان برنامه مهدی ی در این زمینه مفصل تر از برنامه میر حسین موسوی بود اما این یی ید طی چند ماه گذشته جبران مافات  و اظهارات وی وهمسرش را در این زمینه باید به فال نی گرفت. اما مواضع میرحسین موسوی در باره حقوق ملیت ها نوسانی بود والبته از حرف تا عمل وبا آن چه اغلب گروه ها وفعالان ملیت ها می خواهند فاصله دارد.

در طول ی سال عمر جنبش سبز ما شاهد سه نوع موضعگیری در میان ملیت های غیرفارس در باره این جنبش بودیم. برخی به آن پیوستند و از آن دفاع  بخشی از آن دوری جستند و برخی نسبت به آن بی تفاوت بودند. اما به نظر من بیشترین شمار، به گروه دوم تعلق دارد. این دوری به دلیل بی اعتمادی تاریخی است  رویدادهای چند سال اخیر آن را تشدید . به اینها باید شرایط بسیار امنیتی مناطق ملیت های غیرفارس را نیز اضافه .

درواقع گروه دوم می گویند، گروه ها واحزاب سراسری تهران یا () نسبت به  های سال های گذشته ملیت ها یا(پیرامون) بی تفاوتی نشان دادند، لذا ما نیز با جنبش ی –  عمدتا در  است – ی نداریم. البته این وضع در ماه های اخیر وپس از طرح بحث ها وانتقادهای گوناگون قدری تغییر  است.

 بی سابقه اعدام چهار  ایرانی توسط سران جنبش سبز و دیگر احزاب سراسری در داخل وخارج و اعتصاب مناطق ین می تواند نویدگر مرحله جدیدی از هماهنگی میان جنبش های  و پیرامون باشد. اما دیگر ملیت ها هنوز دچار تردیدهای پیشین هستند. بلوچ ها با شدیدترین  ها رو به رو هستند وعرب ها در شرایط انهدام تاریخی به سر می برند. تبعیض نژادی و سیاست های تفریس (آسیملاسیون) شامل محرومیت از حقوق اولیه فرهنگی و زبانی، غصب زمین های وسیع  عرب، نرخ بالای بیی، زندگی در حلبی آبادها  های فوق العاده یت برای تغییر بافت جمعیتی عرب ها، آنان را در شرایطی قرار می دهد  نامه افشا شده ابطحی در سال ۲۰۰۵ خواهان آن بود: در اقلیت قرار گرفتن مردم عرب در استان خوزستان ودر نهایت انقراض آنان. من در اینجا ی به صحت یا عدم صحت آن نامه ندارم اما وقایع عینی موید متن آن است. زیرا در فاصله سال های ۱۹۹۶ – ۲۰۰۶ بیش از ٨٣٣ هزار غیر عرب – به طور برنامه ریزی شده – به شهر اهواز  داده شدند.

بزرگترین وموثرترین گروه قومی یعنی  های ایران به رغم نشست های اخیر اصلاح طلبان آذربایجان با رهبران جنبش سبز، هنوز به طور  با این جنبش همراه نیست. به نظر می رسد  وضع تاریخی و نیز الگوی مستقل جمهوری آذربایجان، وجود ی مستقل عربی، ووضع فدرال اقلیم  در عراق، در موضعگیری های خاص فعالان این سه ملیت بی تاثیر نیست.

هشت سال فضای نیمه باز دوره ریاست جمهوری محمد خاتمی باعث گسترش آگاهی های قومی در میان خلق های غیر فارس گردید  در تاریخ معاصر ایران بی سابقه است. لذا به باور من، ما در درشرایط تاریخی خاصی به سر می بریم  با شرایط صد سال گذشته ایران تفاوت دارد. خلق های غیر فارس هم در انقلاب مشروطیت وهم در انقلاب بهمن ۵۷ (فوریه ۱۹۷۹) اصراری بر طرح خواسته های ویژه خود نداشتند وبا خواسته های عمومی همراهی می . اما  اینان مطالبات ویژه خودرا مطرح می  وحاضر نیستند به خاطر هیچ چیز دیگر از آنها چشم پوشی .

موضوع مبرم ی ایجاد نوعی هماهنگی میان دو نوع مطالبات قومی وملی در ایران است. این  ساده ای نیست و نیاز به  فراوان دارد. استمرار جنبش ی خواهی در گرو تعمیق پیوندهای آن با  زنان،  و تهیدستان،و ایجاد همسویی و هماهنگی با جنبش های ملیت هاست. البته  است جنبش سبز بدون این هماهنگی نیز به پیروزی دست یابد  به نظر من ناقص خواهد بود و در این صورت نبرد برای ی واقعی و احقاق حقوق ملیت ها ادامه خواهد یافت.

در میان ملیت های غیرفارس طیف های سیاسی مختلف – از استقلال خواه تا خواستاران حقوق ملی در چارچوب قانون اساسی – دیده می شوند. ما در واقع گواه افزایش روزافزون گرایش های استقلال خواهانه، به ویژه، در میان  ها و عرب ها هستیم. برای بازیافت اعتماد و جلوگیری از گسترش این گرایش ها وجذب هر چه بیشتر توده های غیرفارس، رهبران جنبش سبز باید استراتژی خودرا برای حل مساله ملی، براساس سیستم “فدرال” برای مناطق قومی ایران اعلام دارند. این امر ریشه تاریخی دارد و هم  نیز تابو به شمار نمی رود. به عنوان مثال می توان به اساسنامه برخی از گروه های حامی جنبش سبز یعنی جنبش مسلمانان مبارز اشاره   خواهان برقراری “فدرالیسم” در ایران است.

برنامه مهدی ی می تواند ی مناسبی برای رسیدن به این استراتژی باشد، اما نه ایشان یدی دوباره بر آن  ونه میرحسین موسوی در بیانیه های خود به آن اشاره نمود.

نیز فعالان ورهبران  اصلاح طلبی  طی سی سال گذشته مسوول سیاست های تفریس (آسیمیلاسیون)، تبعیض، خونریزی، ی نژادی و فرهنگی علیه خلق های غیرفارس بودند باید بابت این  عذرخواهی .

هم چنین رایزنی وهماهنگی نزدی میان رهبران وفعالان جنبش سبز و ملیت های غیرفارس ی ضرورت مبرم برای گسترش دامنه جنبش ی خواهی در سراسر ایران است  قبل از انتخابات ریاست جمهوری به طور طبیعی انجام می شد، اما به سبب شرایط امنیتی این  ادامه نیافت والبته  می تواند در خارج از  انجام شود.

در پایان باید بگویم والبته اولی تر آن است  فعالان و حزب های سیاسی اپوزیسیون چپ  داخل و خارج از  قبل از دیگران نسبت به موضوع برقراری “نظام فدرال” در ایران موضع مثبت اتخاذ  وآن را در برنامه های خود بیاورند.

Latest News

کشمکش ترک و فارس در ایران


قالت لي الشجرة: هنا مرغنا أنف الجيش الفارسي في الوحل


جلوه هاى زشت و زيبا در قيام مردم


پیام من به ملت کورد در تلویزیون کورد کانال


با اين شعار مسموم برخورد كنيم: ما آریایی هستيم عرب نمى پرستيم


Facebook

Twitter

Flickr