روح انگليسى، روح فرانسوى و دو چهره خبر ساز چهل سال پيش ايران

باغ لوکزامبورگ پاریس فوریه ۲۰۱۹ پاریس، کلیسای نوتردام، فوریه ۲۰۱۹ با مجتبی طالقانی، پاریس، فوریه ۲۰۱۹ با دكتر ناصر پاکدامن، پاریس، فوریه ۲۰۱۹ با حماد شیبانی، پاریس، فوریه ۲۰۱۹

یوسف عزیزی بنی طرف

وقتى سال ها در لندن زندگى كرده و چند بار پاريس را ديده باشى تفاوت روح انگليسى و فرانسوى را لمس مى كنى. در خيابان هاى پهن پاريس و خيابان هاى تنگ درشكه اى و هلال گون لندن. رودخانه سن و اطراف اش را طورى ساخته اند كه گويى آغوش اش را به روى جهان باز كرده است و تو را به خود فرا مى خواند تا با زيبايى هايش همگون شوى، در مقابل، رودخانه تيمز، گويى وجود ندارد چون در زير عمارت ها، گمشده و جاذبه هاى خاص يك رودخانه را از دست داده است. در كرانه هاى سن، رديفى از دكه هاى كتاب هاى دست دوم را مى بينى كه در ساحل تيمز به ندرت مى بينى. آن جا ملتى هميشه به شورش و انقلاب و اينجا ملتى خونسرد كه همواره مشكلات اجتماعى و طبقاتى خودرا با سازش ميان طبقات حل كرده است. روحيه انقلابى فرانسوى كه اغلب با خون و خشونت همراه بوده است با روحيه جهان سومى همسازتر. از اين رو، انقلاب فرانسه و كشور گشايى ناپلئون و بعدها كمون پاريس، تاثير خودرا هم بر اروپا و هم بر جهان سوم نهاده است. والبته انگلستان و اسكاتلند در انقلاب صنعتى، علم اقتصاد، پارلمانتاريسم و حقوق بشر پيشتاز بوده اند. در باره قياس روحيه اين دو قوم همسايه مى توان باز هم نوشت. مسافرت اخيرم به پاريس و شركت در سمپوزيم مجلس سناى فرانسه ( كه بعدا به آن خواهم پرداخت) فرصتى دست داد تا دوست و هم كانونى عزيزى را كه چهل سال است نديده بودم، ببينم: دكتر ناصر پاكدامن. وقتى در سال ٥٨ در كانون نويسندگان ايران با ايشان آشنا شدم، حدود چهل و پنج سال داشت، رئيس دانشكده اقتصاد دانشگاه تهران و عضو جمعيت حقوقدانان ايران بود كه سمينار بررسى قانون اساسى در تير ٥٨ به همت آنان برگزار شد. خوشحال ام كه او را قبراق و سرزنده مى بينم. او البته ديگر در دانشگاه شماره ٧ پاريس تدريس نمى كند و بازنشسته شده است. پاكدامن، مرا به جاهايى در ” كارتيه لاتن” در مركز پاريس برد كه در سفرهاى قبلى نديده بودم. كافه ها، كتابفروشى ها و كوچه پس كوچه هاى قديمى اين محله صاحب نام كه جاى پاى ويكتور هوگو، سارتر، دبوار، فوكو و ديگر روشنفكران و انديشه سازان معاصر جهان را مى توان در جاى جاى آن ديد. كتابفروشى “شكسپير و شركا” از جمله جاهاى جالبى است كه ديديم. ساختمانى دو طبقه با دهليزهاى فراوان كه اغلب كتاب هاى دست دوم انگليسى مى فروشد. من – البته – وان گوك و گوگن را هم در باغ لوكزامبورگ ديدم كه پشت مجلس سنا واقع است. باغ، بوى امپرسيونيسم مى داد.
بر روى پلكان فلزى ميان طبقه همكف و اول كتابفروشى ، شعرى از حافظ را با رنگ قرمز به انگليسى نوشته اند كه با فضاى رمانتيك شهر همخوانى دارد. اما دو تن ديگر را نيز ديدم، يكى حماد شيبانى (ابوعباس)كه بار دوم مى ديدم. لُر انترناسيوناليست كه سال هاى جوانى را در دوره شاه در عراق و سوريه و لبنان و ليبى وعدن گذراند و با رهبران فلسطينى دوستى ها به هم ريخت، به گونه اى كه هنگام دستگيرى اش در فروردين ٥٨، افزون بر تحصن خانواده هاى جانباختگان سازمان فدائيان،وساطت رهبران فلسطينى، به ويژه اسقف كاپوچى – اسقف بزرگ بيت المقدس – گردن اش را از گيوتين جمهورى اسلامى نجات داد و گرنه به سرنوشت محمد رضا سعادتى – يكى از كادرهاى مجاهدين خلق – دچار مى شد كه در همان هنگام به جرم جاسوسى دستگير واعدام شد. ديگرى مجتبى طالقانى فرزند آيت الله طالقانى – نفر دوم شوراى انقلاب – است كه او را براى نخستين بار مى ديدم. او كه در تابستان ٥٨ كادر سازمان “پيكار” بود توسط يكى از كميته هاى ج ا ا دستگير شد. آيت الله طالقانى در اعتراض به دستگيرى ايشان قهر كرد و نماز جمعه را واگذاشت و پنهانى به منطقه طالقان و از آن جا به شهسوار رفت. مسيرى كه فقط با پاى پياده مى توان طى كرد و من اين مسير كوهستانى را از معلم كلايه تا شهسوار سه بار زير پا نهاده ام. البته با گروه هاى كوهنوردى و بعد از ديدن قلعه الموت. مجتبى نيز به همت پدرش آزاد شد و گرنه اعدام اش مى كردند و البته بهانه ها فراوان. اين سه دستگيرى سه موضوع جنجال برانگيز و خبرساز تابستان ٥٨ بود كه ذهن جامعه را به خود مشغول كرد. هم حماد شيبانى ملقب به ابوعباس و هم مجتبى طالقانى معروف به ابو كفاح به زبان عربى مسلط اند. مجتبى پيشتر، همسر عراقى داشته كه “كفاح” ثمره آن ازدواج است. او خودرا نيمه عرب مى داند. هم مجتبى طالقانى و هم حماد شيبانى، داستان هاى فراوانى از فعاليت هاى سياسى و چريكى شان در عراق، سوريه، ليبى، لبنان و يمن جنوبى دارند كه اميدوارم همت كنند وبنويسند.
عكس ها:١- با دكتر پاكدامن٢-كتابفروشى٣-شعر حافظ٤-كليساى نوتردام پاريس٥- شب، جلوى دانشگاه سوربن از چپ: تركان جعفرزاده از بيرليك، كامران متين استاد دانشگاه ساسكس انگلستان، من و كندال نازان رئيس انستيتو كرد فرانسه٦-با مجتبى طالقانى ٧-با حماد شيبانى٨- مجسمه اى در باغ لوكزامبورگ

Latest News

کشمکش ترک و فارس در ایران


قالت لي الشجرة: هنا مرغنا أنف الجيش الفارسي في الوحل


جلوه هاى زشت و زيبا در قيام مردم


پیام من به ملت کورد در تلویزیون کورد کانال


با اين شعار مسموم برخورد كنيم: ما آریایی هستيم عرب نمى پرستيم


Facebook

Twitter

Flickr